بعد از مدتها تصمیم گرفتم که یک مطلبی را برای دوستانم در وبلاگ قرار بدهم اما هر چی درباره موضوعی که به دلم بچسبد تا هم خودم و هم دوستان از آن لذت ببرند چیزی دستگیرم نشد.
یعنی آدم وقتی میخواهد حرفی بزند باید حساب شده باشد و الا هم خودش را اذیت کرده و هم وقت دیگران را گرفته است.
در گیرو دار فکر درباره موضوعات خاص و قابل عرضه بودم که دیدم دارم درموضوعی سیر میکنم و به دنبال مومضوع میگردم؛ در آب شنا میکنم و به دنبال آب میگردم.
بله فکــــر و تفکــــر بهترین راه و کلید حل مشکلات و معماهای پیچیده است.
سوره مبارکه سبأ: آیه شریفه 46 « قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنى وَ فُرادى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا . ..»
اگر ما نخواهیم تفسیر این آیه شریفه را منحصر در شأن نزول و سیاق آن بدانیم، میتوانیم از این فراز از کلام خداوند متعال اینگونه برداشت کنیم که:
موضوع تفکر آنقدر اهمیت دارد که اولاً: خداوند متعال انسان را به آن موعظه و نصیحت میکند و البته در قرآن همین یک مورد را داریم که خداوند انسانها را به آن، با خطاب موعظه و «أعظکم» آورده است.
ثانیاً: این موعظه انحصاری است با خطاب «إنما» به معنای منحصراً و نیز تأکید دوباره با لفظ «بواحدة» به معنای یک چیز و بس.
ثالثاً: برای انجام آن باید قیام کرد و ایستاد « تقوموا» واین اولین حرکت برای حرکت و انجام کاراست. حرکت برای علم آموزی و الا در جهل تفکری نیست.
رابعاً: کار باید برای خدا انجام گیرد «لله» این یک کلمه دریایی است برای گشایشها و هدایتها و کمالها و خوشبختیها و ...
خامساً: «مثنی» با خودتان رفیق داشته باشید که فواید بسیاری در آن است از جمله اینکه شما را در تشخیص مسیر درست کمک میکند و نیز بر ادامه حرکت درمسیر ترغیب میکند و نیز مشکلات مسیر را آسان کرده و نیز ...
این تعبیر کنایه از تفرق، و دورى از اجتماع و تشویش و بر پا کردن غوغا است، چون غوغا فکر و شعورى ندارد، وقتى بپا شد، غالبا حق را مىمیراند، و باطل را زنده مىکند.
سادساً: «فرادی» اگر رفیق نیافتید از حرکت باز نمانید؛ تنها بروید و این اهمیت حرکت را میرساند که باید بسوی هدف حرکت کرد حتی تنهایی.
نتیجـــــه: همه این مقدمات برای این بود که بگوید «تَـتَـفــــَکَّرُوا» اندیشـــه و فـــکر کنید.
اما یک سؤال:
فایــده و ثمره و ارزش این فکر و تفکر چیست که خداوند متعال اینچنین به آن انحصاری پردداخته است؟!